|
|
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط ناهید سعیدی
نوشته شده توسط محمدرضا سعیدی
نوشته شده توسط حسين صميمي فسخودي
نوشته شده توسط حسين مرادي فسخودي فرزند حسن
نوشته شده توسط محمدرضا سعیدی
نوشته شده توسط فيروز زاهدي
نوشته شده توسط مریم صفایی
نوشته شده توسط فيروز زاهدي
نوشته شده توسط عباس مرادی
نوشته شده توسط عباس مرادی
نوشته شده توسط عباس مرادی
نوشته شده توسط عباس مرادی
نوشته شده توسط عباس مرادی
نوشته شده توسط فيروز زاهدي
|
ديدگاهها
دلخوریم
یا
حس اش نیست
بدست آمده فرصت
دوری چرا
(کم هزینه ترازاین چیست)1
آمار
نشان از
سرک کشیدن می ده
ولی دُنگ
نمی دهیم
چرا
میترسیم
از چه
که
بگویند
هُو
خوب که هُو
زمان
در هُو نمی ایستد
هورایی هم هست
بدو
هزاران فرزند دارد (هورا)
هُو را فرزند باشیم
نترس
هُوکه هُو
.............................
1:(هزینه مادی)
از احوالات خویش که آگاهم حقیقت حس اش نیست و گرنه هیچکدام از ما با هورا نیامدیم که با هُو برویم و فکر نکنم کسی جرات زمزمه کردن این کلمه دو حرفی را داشته باشد چون همه به نادانی و کوته فکریش پی خواهند برد .
در ضمن عزیزانی که طرح و ایده اولیه سایت فسخود را پایه ریزی کرده اند اینقدر با ظرفیت و بی ادعا و بی تکبرند که توانستند همه را مجذوب و شیفته خود ساخته و از همه مهم تر در گام نخست چون هدفشان همدلی و در فکر تاسیس امپراتوری نبودند، خود باعث شد من و شما و دیگر فسخودیها این سایت را از خود دانسته و آن را سایت رسمی روستایمان قلمداد و به جهانیان معرفی نمائیم.
تاکنون تمام مخارج و هزینه هائی که جهت راه اندازی و تداوم که عامل جاودانگی سایت شده و وظیفه ما نیز بوده را بعید می دانم کسی جز سایت بان عزیز پرداخته باشد ضمن اینکه هزاران ساعت از وقتش را صرف کرده تا ما از بهترین امکانات و کیفیت نرم افزاری بر خوردار باشیم.
و دیدیم که عده ای از سر نادانی و شاید حسادت تا مدت زمانی از نوع نرم افزار قرار داده شده در سایت جهت دانلود و بروز نبودن مطالب و...... خواستند باعث دلسردی و ناتمام ماندن ایده و هدف سایت بان شوند ولی ایشان با تواضع و درایت و چون با تشویق انها شروع به این کار نکرده بود که با ضد تشویقشان ناتمام رهایش کند وآنها را مایوس نمود.
(ایکاش افکار قشنگ عباس آفا در وجود ما نیز جوانه بزند ). دوستدار مهربانیهایت پهر خاله، کلد بنازون
از برکت وجود سایت روستای فسخود و همراهان با فرهنگ و صبور آن، امروز توفیق نصیبمان شده و دوستان همولایتی بسیاری یافته ایم که بزرگترین سرمایه و پشتیبان در ادامه این مسیرند و امیدواریم در تداوم این دوستی و محبت نیز توفیق نصیبمان شود و لایق اینهمه لطف و بزرگواری دوستان عزیز باشیم و به شایستگی محبتهای آنان را پاسخ دهیم.
تنها شرمنده دوستان شده ایم که طی این چند روزه و بواسطه برخی مشغله ها، دُنگ خودمان عقب افتاده! و علی رغم ایده ها و مطالب زیبایی که دوستان در این چند روز ارسال نموده اند نتوانستیم انجام وظیفه کنیم.
امیدواریم بتوانیم به بهترین شکل پاسخگوی محبت شما باشیم.
......................................
شاید به چشم نیاد که چه پیشرفتی کردیم
باید اعتراف کرد که نقطه ضعف رو شناختیم وهر بار که میاد چیره بشه ضعیف تر میشه (تفرقه)
واتحاد و یکی شدن حول اصلاح بیدار تر و هرکس به طریقی اما به سمت کانون ( فسخود)
با گذشته قابل مقایسه نیست دوسال گفتگو نقد اختلاف نظروانتخابات و...
نه اینکه باعث دوری نشد بلکه باعث نوعی شناخت مختصر از افکار عمومی گردید
فهمیدیم که بُرد و باخت چیزی رو ثابت نمی کنه بلکه حرف و عمل رصد میشه و فکرشده بیان کردیم
به صورت مطلق همه در یک بسته قرار میگرفتیم در گذشته (قبل از سایت)
هر چه جلوتر اومدیم شناسنامه های بیشتری روی میز قرار گرفت و پس زد طایفه بازی رو
وهر فرد متوجه سهمش شد واون این که یکی از آماره نه بیشتر
و خود برتر بینی را با جمع محور بینی جا به جا کردیم وخرد جمعی شد اسطوره
متوجه شدیم که لنگش کن رو ( فیلا) هم میخواد حذف کنه چه برسه به ما
کارلحظاتی سخت میشه اما
چون همه امور نسبیه ومطلق نیست بعد از مدتی
ندایی از درون تشویق ودستور به ادامه میده
دوره کف وهیجان رو پشت سر گذاشتیم
وبه مکتوب توجه کردیم وتفنن و پشت پا رو در خیال رها کردیم وبر واقعیت تمرکز
در سایت سکوت رو یک خطر حس کردیم وشکستیم
چون نهالی که سالها نگرفته بود
رشدش دیده میشه وهر فرد خود را موظف به ترو خشک کردن دید
ازسطح گذشتیم
سفر به عمق مثل روز اول هفته است که بدن مقاومت میکنه
وبعد عادت ودست از مقاومت بر میداره
البته از همراهی کمتری هم بر خورداره اما مگر راه دیگه ای هست
سری که درد نمی کنه دستمال نمی بنده هر روز در ذهن تکرار میشه وباعث ناامیدی
باید پرسید که اونهایی که امروز نیستن وبه طور کامل از این فرضیه پیروی کردن کدوم راه روباز کردن
البته هر کار اصلاحی اون هم در این شرایط که اولویت مشخصی وجود نداره حوصله میخواد
اونهایی که بعضی وقتها از پیشرفت کشورشون نمونه ارائه می کنیم
در مجامع عمومی راجع به آفتاب ومهتاب حرف نمی زنن راجع به مشکلات وراه حل ها و...
شاید سخود بهونه باشه ولی واقعیت همینه خوب یا بد
هرگز جدا جدا درمان نمی شود
تو مترو می شینی نیم ساعت رو دررو ولی هیچ
سایت نیز روزای کفی پُر مخاطبه
و خماری بعد از کف و روح درد روحی
شاید کلاس سوم از کنایه وایما واشاره کف کم بشه
چون دیدیم که بدترین هیجانها هم عمرشون کوتاه
وکمترین محبتها طولانی
اختلاف نظر نقد وانتقاد نشون دهنده یک جمع پویاست
اما سرک کشیدن به خصوصیات نشانه تنگی قافیه
جامعه ی همه آشنا آهسته و پیوسته همه محترمند
این روزا آبادی خواهاه بیشتر دیده میشه و نزدیک انتخابات (کاندید)
انتخابات شلوغ میشه وگیج میره سر
اسم آبادی خواهان رواین روزا یادداشت کنید
راستی تحولی که شمس الواعظین در روزنامه نگاری پدید آورد رو میشه
با تحولی که سعیدی وحسینی در فسخود پدید آوردند برابر دونست
مهرماه روزنامش میاد
مطمئناً آیندگان از سعیدی ها به نیکی یاد خواهند کرد پیروز باشید: حمیدرضا مرادی فسخودی
قفل ها درهم شکن
ذهن را جارو,رسوب
ناتوان فرسوده خشک
برکنو
کن زیرو رو
بر قلم بر دست و
با دل
گفت و گو
کو به کو
منزل به منزل
رو به رو
رو به رو
مهم اینه که همه این افراد از سر ذوق وارد میدان شده و ،به نوعی، بازیگران خوبی هستند.
بعضی نوشته ها، به قدری از پتانسیل مثبت و بالایی برخوردارند که از طرفی احساس غرور می کنیم و از طرف دیگر افسوس می خوریم که اگر این افراد، در مقطعی خاص،از آگاهی ،راهنمایی و امکانات لازم برخوردار بودند،آمار مشاهیر جهان ،قطعآ،خیلی بالاتر از این بود....
...............
جامعه پراکنده فسخود،برای ارتباط جمعی ،نیازمند چنین دهکده ای مجازی است؛ولی لازمه تداوم این مکان ،"سادگی،شفافیت و صراحت در گفتار" است تا همگان، از یک عبارت ،برداشتی واحد داشته باشند؛
از طرفی، این جامعه کوچک و این زنجیره ناپایدار، برای ثبات، بقا و رفع سوء تفاهمات،شدیدا،نیاز به مکانی حقیقی دارد.گاهی حل یک مسئله به ساعتها بحث و گفتگو نیاز دارد که با چند سطرنوشتن نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
اگر عقاید و خواسته ها،رو در رو مطرح شده و ،البته، فرهنگ و منطق" گفتن و شنیدن"،که همانا انتقاد پذیری است، وجود داشته باشد ،در همان جلسه اول شعار همسویی و اتحاد جان می گیرد.
.در حال حاضر،گفتگو تنها نقش نماد، دستورالعمل و شعار را بازی می کند و نهادینه نشده است. حتی در محدوده کوچک روستا ،مسائل و دغدغه های اجتماعی ،رنگ سیاسی به خود گرفته،"پنجره کوچک روابط ساده و قدیمی"،زیر پای" دیو سیاست"،در حال ترک خوردن است.زمزمه ها و نجواها،ثمری جز ابهام و کدورت در پی نخواهند داشت...
دعوتی ، پژواکی، فریادی، پرگاری لازم است تا...
با پیوند نقطه ها ، گرد "عروس اتحاد"...
خطی، دایره ای، دیواری، بارویی...
از جنس اراده ترسیم کنیم!
آزاد و تندرستم و جهان در برابر من است.
جاده دراز قهوه اي رنگ پيش پاي من است و هر جا كه بخواهم مي رود.
از اين پس در طلب نيك بختي نخواهم بود، من خود نيك بختي ام.
از اين پس ديگر زاري نخواهم كرد. درنگ نخواهم كرد و نيازي نخواهم داشت.
من كه به شكايت هاي درون سراها و كتابخانه ها و انتقادهاي شكوه آميز پشت پا زده ام، نيرومند و خوشنود راه گشاده را درمي نوردم.
زمين مرا بس است
اختران را نزديكتر نمي خواهم
مي دانم كه جاي شايسته شان همانجاست كه هستند
مي دانم كه براي آنان كه وابسته به آنهايند، بسنده اند
اي هوايي كه به من نفس سخن گفتن را ارزاني مي داري
اي اشيايي كه معاني مرا از پراكندگي مي رهانيد و به آنها شكل مي دهيد.
اي نوري كه مرا و همه چيز را در باران هاي لطيف و يكنواخت خود مي پيچي،
اي كوره راه هايي كه در پستي هاي نامنظم كنار جاده پديد آمده ايد!
باور دارم كه هستي هاي ناديده در وجود شما نهفته است و در چشم من بسي گرامي هستند.
والت ويتمن،
.............(د)...........
نه.
درس آب است
درس آب لعنتی
آب بود آب هست آب خواهد بود
دوستی با آن مهارت
این نبود
بابا هم نیاورد
کسب میباید نمود
بچه ها طناب به نرده می بستند
بچه ها جلیقه نداشتند
بچه ها پناه به آب
از دست گرما
گرما گناهی ندارد
دایی حسن سالهاست از آب گله دارد
بچه ها با آب آشنا شویم
به بچه ها تابستان جلیقه هدیه دهیم
تابستان همیشه گرم است
آب وسوسه می کند
لعنت بر عدم مهارت
.
.
کافر نبیند......
از دلِ سیاهبیشه
کلمه میپاشم
تا راه بازگشتم را
پیدا کنم.